در طول 26 سال زندگی، صدها نفر، دوستان کوچک، والدین، معلمان و کارکنان را ملاقات کرده ام. گاهی اوقات برای تشکر از افرادی که در طول سفر با آنها آشنا میشویم یک لحظه تشکر میکنیم، اما اغلب آنها آنجا را ترک میکنند و ما این فرصت را از دست میدهیم که بگوییم حضورشان از دست رفته است. آنها به فصل بعدی میروند و متوجه میشویم که فرد جایگزین به اندازه کافی خوب است، اما نه آنها. من در 26 سال زندگی ام با افراد بسیار باورنکردنی آشنا شدم…
دبی پیراهن مشکی پوشیده است و قبل از بازنشستگی، مأمور ثبت احوال ما بود. او همیشه مایل بود کار اضافی انجام دهد تا مطمئن شود کار به موقع و به موقع انجام می شود. مواقعی بود که وقتی دیگران اشتباه میکردند، باید مطمئن میشدیم که نمرات به درستی ارسال شده است. او مدبر بود و اگر چیزی نمی دانست تحقیق می کرد یا با کسی تماس می گرفت تا یاد بگیرد.
تیم منطقه ویژه ما با دبی در آخرین روز او.
آخرین روز او در مدرسه با تعدادی از دانشآموزان کلاس پنجمی که در تمام سال برای نمایش اسلاید آخر سال از آنها عکس گرفته بود.
مادر و پدر دبی در مدرسه در آخرین روز مدرسه او – بازنشستگی مبارک! در آن زمان پدرش مأمور مالیات ما بود. جهان کوچک! از هر دقیقه ی آن لذت ببر!
آماندا سرانو یک جواهر است. من او را سالها پیش هنگامی که مادرش دستیار من بود ملاقات کردم، در حالی که مدرسه کتاب مقدس تعطیلات را در کلیسای باپتیست دیتونا جنوبی تدریس میکردم. آن سال نوه اش وارد کلاس اول می شد و من خوشحال شدم که این خانواده از درگاه من عبور کردند. آماندا یک فرد است. او یک کارگر است. او می خواهد در هر کاری که انجام می دهد بهترین باشد. او همیشه در مورد بچه ها است. آنها سخت کار می کنند، اما او روش هایی را برای اجرای هنرجویانش بررسی کرده است و اگر مشکلی داشته باشند، مطمئناً از کمک درخواست می کند. جالب ترین چیز؟ او دو زبانه است و برای کودکان اسپانیایی زبان ما به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی تدریس می کند؟!؟ من اغلب از او شگفت زده می شوم. او صندوقچه گنجی دارد که در آن دانش آموزان می توانند با پاداش هایی که در طول هفته و سال به دست آورده اند معامله کنند.
دوست نازنین من بلیط ها را پس انداز کرده و می خواهد آنها را برای من خرج کند 🙁 بله گریه زشت است! من به لطف میسون صاحب افتخار عینک آفتابی و Play Dough هستم. ممنون میسون و خانم سرانو که به من احساس می کنید که هستم. مهم.
این مدیر من است، آقای برونسون. من اتفاقاً یک روز در دفتر بودم که این دانش آموزان کلاس دوم آنجا بودند تا ارجاعات مثبت خود را از معلم خود به اشتراک بگذارند. آیا متوجه پیراهن صورتی آقای برونسون شده اید؟ خوب انجام دادم و این برای من یک دنیا معنا دارد. وقتی سال گذشته تشخیص داده شد، این نگرانی از جانب من وجود داشت که چگونه درمانها را در مقابل دانشآموزان پشت سر بگذارم. راستش نمیدانستم چطور میخواهم آن را بسازم و روی دانشآموزان تأثیری نداشته باشم. آقای برونسون در مورد مراقبت از من از همان ابتدا دریغ نکرد. برنامه ها و قرار ملاقات ها برای به حداقل رساندن اختلال جابه جا شدند و روزی نیست که از حمایت دولتم سپاسگزار نباشم.
صحبت از حمایت و عشق – اینها خانم های سفره خانه من هستند یا باید بگویم – خانم های کافه تریا ما! وقتی آنها را می بینید، چه در مدرسه هستید، چه بیرون و اطراف پورت اورنج، همیشه یک لبخند، کلمه زیبا و فقط احساس حمایت می کنید. آنها را دوست داشته باشید و آنها بهترین شام شکرگزاری را در اطراف درست می کنند!
این تیم منطقه ویژه من است. ما تولدها را جشن می گیریم و هر هفته ملاقات می کنیم تا درباره استراتژی و بچه ها صحبت کنیم. حتی در زمان آموزش از راه دور در سال گذشته، ما همچنان هر هفته در Zoom ملاقات می کردیم. این یک نکته برجسته بود زیرا این افراد شما را بالا می برند. ما می خندیم و شوخی می کنیم، اما وقتی زمان کار فرا می رسد، همه به هم علاقه داریم. تیم من در زمانی که برای قرار ملاقات به آنها نیاز داشتم یا احساس خوبی نداشتم، کمک میکردند تا سستی را برطرف کنند. یادداشت ها و گل ها و فقط جایی بود که می دانستم پشتم را دارند. فقط تعدادی از مهم ترین و بهترین افراد اطراف!
سال ها پیش ما Parents Night Out را با الگوبرداری از Port Orange Elementary شروع کردیم. یک جمعه در ماه والدین از ساعت 5:30 تا 8:30 بعدازظهر فرزندان خود را به ما می سپارند در حالی که آنها قدرت زیادی داشتند. این یک جمع آوری کمک مالی بود و معلمان برای مدیریت ایستگاه ها و نظارت در طول مراکز، شام و یک فیلم داوطلب شدند. سینمای محلی ما پاپ کورن را به عنوان شریک تجاری ترجیحی ما ارائه می کرد. بودجه برای فناوری، معلمان برای شرکت در کنفرانس ها و سایر مواد مورد نیاز برای استفاده در سطح مدرسه استفاده شد. وقتی سال گذشته مریض شدم، این افراد اینجا نمیخواستند من شبانه والدین کار کنم. آنها می خواستند که من در خانه با بچه های خودم باشم و شوهرم بعد از کار تمام هفته استراحت کنم. آنها اطمینان حاصل کردند که خانواده هایی که به ما اعتماد داشتند، در آن شب های جمعه معلمان داوطلب داشته باشند. آنها مطمئن شدند که نمایش باید همچنان ادامه داشته باشد و من برای همیشه از همه آنها سپاسگزارم!
این مردم بهترین هستند!! اینها گل همیشه بهار من هستند. شما باید قوم خود، قبیله خود، سوار خود را پیدا کنید یا بمیرید. این خانم ها به خاطر دوستی شان از من آدم بهتری ساخته اند. پس از تشخیص، هفته ای نبود که بدون یادداشت، گل، الهام یا خنده سپری شود. اگر میتوانستم نصف آدمی باشم که آنها برای من بودند… آنها هرگز نمیدانند که تک تک آنها چقدر برای من ارزش دارند. برای همه چیز ممنون. هیچوقت نمیتونم جبران کنم همه شما را دوست دارم…