در کنار همان خطوط استفاده از تنگرام، من یک فعالیت بدون برق را با کلاس دوم تا پنجم امتحان کردم. در حین بازدید از فروشگاه لگو در دیزنی اسپرینگز، توانستم ظرفی از لگوهای انتخابی بخرم. من قطعات را در مجموعه های 15 تایی خریدم تا بتوانم حداقل 15 کیسه و شاید حتی چند عدد در صورت گم شدن آنها درست کنم. من همان قطعات را در هر کیسه می گذاشتم و 1 مدل اصلی داشتم. سپس از شرکا پرسیده شد که آیا آنها سازندگان بهتری هستند یا برنامه نویسان؟ برنامه نویسی را ببینید مجموعه ای از دستورالعمل ها یا مراحلی است که باید دنبال کنید. بعد از سنگ، کاغذ، قیچی یکی از شرکا باید سازنده یا برنامه نویس را انتخاب کند.
من نسخه اصلی را نگه داشتم و برنامه نویس مجاز بود هر چند بار که نیاز داشت به مدل اصلی نگاه کند و لمس کند در حالی که به سازنده می گفتند چه چیزی و چگونه بسازد، اما نمی توانست هیچ یک از قطعات را لمس کند. شاید سخت ترین قسمت برای دانش آموزان باشد. سازندگان باید دستورالعملهای برنامهنویس را دنبال میکردند و وقتی فکر میکردند این کار انجام شده است، میتوانستند آن را با استاد بررسی کنند.
با درجه دوم، من از قطعات کمتری استفاده کردم که یک مدل اصلی پیچیده تر را ایجاد کرد.
در اینجا تعدادی از برنامه نویسان و سازندگان کلاس پنجم وجود دارد.
همه نامزد بودند و وقتی کارمان تمام شد، آنها را از هم جدا کردیم و من مدل متفاوتی داشتم در حالی که آنها نقش خود را عوض می کردند. ما در پایان نکات مثبت و منفی جلسه ای داشتیم. شنیدن دیدگاه هایشان برایشان جالب بود. اوه و برای دومی آنها مجبور بودند بدون استفاده از کلمات رنگی مسیر را ارائه دهند. بله کمی سخت تر بود تجربه یادگیری عالی برای دیدن دستورالعمل های دقیق و صبر برای سازنده. جالب بود که ببینیم کدام برنامه نویسان به زمان بیشتری با مدل اصلی نیاز دارند. برخی به هیچ وجه آن را سخت نمیکردند، جایی که سایر دانشآموزان به معنای واقعی کلمه مجبور بودند قدم به قدم از آنجا عبور کنند تا دستورالعملهای ساختمانی را ارائه دهند.